اعمال، مديريت و رفتار آنها تداعي حقيقت اسلام بود و عرفان، معنويت، اسلامشناسي، انسان سازي، اسلام ناب، تبعيت و ولايتپذيري حقيقي در همه ابعاد ساري و جاري بود.
فرمانده سپاه قدس تصريح كرد: در ذهن همه، چند مشخصه جنگ جامعتر از همه بودند كه ويژگيهاي ديگر جنگ را تحت تاثير خود قرار داده بود، يكي از آنها مذهبي بودن جنگ ما بود كه البته به معناي يك فلسفه طايفهاي و اختلاف ميان سني و شيعه نبود، بلكه گرايش و هويت مذهبي حاكم بر جنگ به دليل رهبري امام و حاكميت ارزشهاي مذهبي بود.
سردار سرلشكر سليماني با بيان اينكه جنگ به تمام معنا يك حقيقت مذهبي داشت، گفت: در رفتارها و مديريتها و رفتار با دشمن اين حقيقت حاكم بود؛ مثلا در عمليات والفجر 8 يك بسيجي به خلبان دشمن كه نيروهاي ما را بمباران كرده بود و اسير شده بود يك سيلي زد اما فرمانده لشكر ما به همين دليل به آن بسيجي نهيب زد و او را از ادامه جنگيدن محروم كرد يا اينكه در برخي از عملياتها به خاطر حضور يك عابر پياده از بمباران يك پل، خودداري ميكرديم لذا رفتار مذهبي بر همه شئون جنگ حاكم بود، در ملاكهاي انتخاب فرماندهي نيز همين ويژگي اساسي حاكم بود.
وي اظهار داشت: ويژگي دوم دفاع مقدس تاثيرگذاري جنگ هم از لحاظ دروني در ميان افراد رزمنده و هم از لحاظ بيروني در بازگشت افراد و تاثيرگذاري آنها بر جامعه بود،لذا يكي از كانونهاي اصلي مذهبي جامعه ما جنگ بود؛ يعني آمد و شدهاي خيل بسيجيان به داخل جبهه و بازگشت به جامعه تحول عظيمي را در كشورمان به وجود آورد و شايد هيچ عاملي مانند جنگ تا به حال اينگونه در حركت جامعه به سوي كمال و معنويت تاثير نداشته است.
فرمانده سپاه قدس افزود: سومين ويژگي "تغيير ملاكهاي جنگ" بود زيرا يكي از اتفاقات درون اين جنگ و نقاط قوتي كه باعث شكسته شدن بنبستها عليرغم نابرابري با دشمن و تفاوت امكانات، "ويژگي معنويت فرماندهان" ما بود.
سردار سرلشكر سليماني تصريح كرد: دشمن به اندازه افراد ما تانك ميآورد و در عمليات كربلاي 5 در غرب كانال ماهي به جاي نفر عراقي تانك ميديديم و يا وقتي دشمن شروع به ريختن آتش ميكرد با نظم خاصي همه جا را گلولهباران كرده و تمام زمين آماج توپ و خمپاره بود كه بعضا گلوله بر جاي گلوله فرود ميآمد و يك متر را هم جا نميگذاشت.
وي گفت: پس از جنگ و سقوط صدام كمك اين كشورهاي عربي كه طلب خود را داشتند و حجم كمكهاي دنيا و تنها يك رقم كشور عربستان چندين برابر حجم كل امكانات ما در جنگ بود و حتي در بين سربازان دشمن كهنهسربازان و نيروهاي متخصصي با 8 تا 10 سال سابقه حضور داشتند، در حاليكه نيروهاي ما كه وارد عمليات ميشدند عموما سه ماه سابقه داشتند و بعضا در استانها پشت جبهه را نيروهاي 45 روزه پر ميكردند كه يك مشكل بود؛ همچنين دشمن توانسته بود به اجبار از جمعيت 22 ميليوني عراق در مقابل جمعيت 45 ميليوني ما، 1.5 برابر ما نيروهاي خود را به جنگ آورده و نگه دارد.
فرمانده سپاه قدس اظهار داشت: در چنين جنگي با اين تفاوتهاي اساسي نيروهاي تازه تاسيسي مانند سپاه، پرچمدار و خط شكن بود و لشكري ساخت كه افرادي مانند حاج احمد متوسليان، شهيد شهبازي و شهيد چراغي لشكر محمد رسولالله (ص) را تاسيس كرده و اولين عمليات به نام فتحالمبين را انجام دادند؛ در اين لشكر فرمانده گردان خودش موسس گردان و مسئول بسيج كردن نيروها بود.
سردار سرلشكر سليماني تصريح كرد: آن ويژگي كه اين نابرابريها را كنار زد ابتكاراتي بود كه در صحنه دفاع مقدس اتفاق افتاد. تفاوت فرماندهاني مانند شهيد همت،حاج احمد متوسليان و فرماندهان شهيد ديگر با ارتشهاي كلاسيك دنيا در يك كلمه بيا و برو در جنگ بود، يعني آن ايستادن در جلو و گفتن بيا تاثير فوقالعادهاي در ميان نيروها داشت.
سردار کوثری شهید زنده هستند
فرمانده سپاه قدس با بيان اينكه از 12 لشكر تاسيس شده در جنگ 7 فرمانده شهيد شدند، گفت: از لشكر 27 محمد رسولالله (ص) چهار فرمانده لشكر پشت سر هم يعني حاج احمد متوسليان، شهيد چراغي، شهيد همت و شهيد حاج عباس كريمي به شهادت رسيدند و سپس شهيد صالحي و بعد از آنها هم سردار كوثري كه شهيد زنده هستند؛ در كل از ميان فرماندهان لشكر قريب به 70 درصد شهيد شدند. در جنگ وقتي فرماندهاي به نيروها ميگفت "بيا"، مانند ملكه زنبور عسل بود كه دور او ميچرخيدند؛ در جنگ اداره و مديريت كار با اين حالت صورت ميگرفت و بنبست شكني انجام ميشد.
سردار سرلشكر سليماني با اشاره به اينكه دو عامل اصلي جنگ را تبديل به حقيقت اسلام در همه ابعاد و ايجاد يك تحول عمده كرد، گفت: آنچه كه جنگ را در يك دوره بسيار طولاني به يك مكتب و مدرسه تبديل كرد و هنوز جوانان در مناطق عملياتي جاي پاي رزمندگان را ميبوسند و حتي شايد محبوبيت كسي مانند شهيد همت در سراسر كشور از يك مرجع تقليد بالاتر باشد، عامل مبنايي اسلام بود كه امام همه تلاش و توجهش در جنگ به اسلام معطوف بود و ايشان هيچ جملهاي ندارند كه در آن پيروزي يا شكست باشد و همواره ميفرمودند كه مقصد ما اسلام و پيروزيهاي ما از خداست.
وي افزود: دومين عامل تاثير ميداني فوقالعاده فرماندهان جنگ بود؛ مثلا در عمليات كربلاي 4 كه نيروها در حال پوشيدن كفشهاي غواصي بودند، عمليات لو رفت و دشمن در يك منطقه كوچك، آتش عظيمي به راه انداخت؛ در همان موقع فرمانده گردان چشم در چشم من دوخت و با نگاه خود از من ميخواست كسب تكليف كند جوي خون به سوي رودخانه روان شده بود و 10 ، 15 نفر در همانجا شهيد شدند و يا اينكه در عملياتي اگر در اول پل 300 نفر حضور داشتند در آخر پل به 200 نفر ميرسيدند و شهيد ميشدند اما اين فرمانده ايستاده ميآمد و وقتي به او گفتند برو سوالي نميكرد و با شعار يا زهرا و يا حسين ميرفت.
فرمانده سپاه قدس اظهار داشت: به رغم اينكه برخي فكر ميكنند عمليات كربلاي 4 ناموفق بوده به اعتقاد من يكي از موفقترين عملياتها به دليل حضور همين فرماندهان بزرگ بوده است. يكي از قصههاي دردناك شهادت حاج همت و يكي از زيباترين آنها نيز شهادت مهدي باكري بود كه در سالروز شهادت هر دو آنها هستيم؛ اين قلهها بودند كه دامنهها سرسبز شد و اين هوا و لذت حضور در دامنه به دليل بلندي و كشيدگي اين قلهها بود كه تحول عظيمي را در جنگ بوجود آورد. كساني مانند مهدي باكري و حاج همت محدوديت فوقالعادهاي در ميان رزمندگان داشتند.
سردار سرلشكر سليماني تصريح كرد: در جزيره جنوبي در يك سنگر كوچك نشسته بوديم و همان روز حميد باكري شهيد شده بود، در حاليكه برادش مهدي فرمانده لشكر خم به ابرو نميآورد كه قابل توصيف نيست. شهيد حميد باكري در لشكر هيچوقت به مهدي نگفت برادر، بلكه ميگفت آقا مهدي.
وي گفت: در آن روز حاج همت و حاج عباس كريمي فرماندهاني بودند كه حدود 40 نيرو داشتند و به خط حمله كردند اما وقتي دشمن حمله كرد به يكي از بچهها به نام ميرافضلي گفتم كه برو و يك گردان نيرو از رزمندگان چاه نفت در جزيره جنوبي به شهيد همت بده، اما در آن عمليات هم حاج همت و هم عباس كريمي به شهادت رسيدند و حتي پيكر شهيد همت تا چند ساعت در آنجا افتاده بود و كسي از آن اطلاع نداشت.
فرمانده سپاه قدس افزود: در جنگ چند شهيد با هم عهد ميبستند كه اگر يكي شهيد شد، آن يكي نيز زودتر شهيد شود تا با هم به بهشت بروند؛ مثلا شهيد مهدي باكري و شهيد احمد كاظمي با هم صحبتهاي عجيبي داشتند. وقتي مهدي به غرب رودخانه دجله رفت و در كنار يك گروهان ماند نوار صداي او در حالي كه مجروح بود آرامش و تومانينه خاصي داشت كه واقعا شنيدني است. وي در كمتر از 20 دقيقه بعد در محاصره كامل و بدون نيرو در غرب رودخانه دجله به شهادت رسيد. شهيد احمد كاظمي به شهيد باكري اصرار كرد كه به عقب بيايد اما ايشان گفتند احمد بيا اينجا كه اگر بيايي من چيزي را ميبينم كه تا ابد از هم جدا نخواهيم شد و بعد باكري به شهادت رسيد كه تاكنون نيز مفقودالجسد است؛ سه چهار نفر اصرار داشتند كه احمد كاظمي كه به دليل غم شهادت مهدي باكري حاضر به عقبنشيني نبود را به عقب بياورند.
سردار سرلشكر سليماني اظهار داشت: نقش معنويت فرماندهان در دفاع مقدس بينظير بود و اگر از فرماندهان شهيد زنده موجود سوال كنيد ميگويند كه در اخلاق، رفتار، دين ،معنويت و صبر بدون استثنا كساني مانند همت، متوسليان، چراغي، كريمي و ... در قله بودند؛ اين تاثير يك انسان صالح در راس يك ساختار است كه تحول اساسي به وجود ميآورد.
وي تصريح كرد: اگر در راس انقلاب اسلامي ما در ابعاد مختلف انسانهاي صالحي مانند امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري نبودند، هيچوقت اين حجم ارزشها در نظام بوجود نميآمد، لذا جنگ به دليل اينكه در راس آن امام راحل و فرماندهان به عنوان انسانهاي صالح حضور داشتند جنگي پرافتخار و تاثيرگذار شد.
فرمانده سپاه قدس افزود: كساني كه هماكنون در ميان لبنانيها و فلسطينيها با آمريكا و اسرائيل ميجنگند با الهام از اين سرچشمه معنوي مبارزه ميكنند.
سردار سرلشكر سليماني خاطرنشان كرد: مشكل دولت و كشور سوريه اين است كه كساني مانند شهيد همت، شهيد خرازي و شهداي ديگر از خودشان ندارند.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.